با وجود تمام مشکلاتی که اخیراً دریافت کردهاند، پلهای کراس چین ارزش زیادی برای فضای بلاک چین به ارمغان میآورند تا آنها را از بین ببرد.
هواپیما فرود می آید و متوقف می شود. یکی از مسافران با رفتن به سمت کنترل گذرنامه، در یک دستگاه خودکار توقف می کند تا یک بطری نوشابه بخرد – اما دستگاه به تمام کارت های اعتباری، پول نقد، کوین ها و هر چیز دیگری کاملا بی تفاوت است. تا آنجا که به ماشین مربوط می شود، همه اینها بخشی از اقتصاد خارجی است و به همین دلیل، آنها نمی توانند حتی یک قطره کوکاکولا بخرند.
در دنیای واقعی، دستگاه با Mastercard یا Visa کاملا راضی بود. و میز صرافی در فرودگاه به همان اندازه خوشحال می شد که به کمک بیاید (البته با یک نشانه گذاری سنگین). با این حال، در دنیای بلاک چین، سناریوی بالا با برخی از مفسران مواجه میشود، تا زمانی که سفر به خارج از کشور را با انتقال داراییها از زنجیرهای به زنجیره دیگر عوض کنیم.
در حالی که بلاک چین ها به عنوان دفتر کل غیرمتمرکز در ردیابی انتقال ارزش بسیار خوب عمل می کنند، هر شبکه لایه-۱ به خودی خود یک موجودیت است و از رویداد غیر ذاتی بی اطلاع است. از آنجایی که این زنجیرهها، به طور گسترده، موجودیتهای جداگانهای در مقابل یکدیگر هستند، ذاتاً قابل تعامل نیستند. این بدان معناست که نمی توانید از بیت کوین (BTC) خود برای دسترسی به پروتکل مالی غیرمتمرکز (DeFi) از اکوسیستم اتریوم استفاده کنید، مگر اینکه دو بلاک چین بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.
تامین انرژی این ارتباط به اصطلاح یک پل است – پروتکلی که کاربران را قادر می سازد تا توکن های خود را از یک شبکه به شبکه دیگر منتقل کنند. پل ها را می توان متمرکز کرد – یعنی توسط یک نهاد واحد مانند پل بایننس – یا با درجات مختلف عدم تمرکز ساخته شد. در هر صورت، وظیفه اصلی آنها این است که کاربر را قادر سازند تا دارایی های خود را بین زنجیره های مختلف جابجا کند، که به معنای سودمندی و در نتیجه ارزش بیشتر است.
همانطور که این مفهوم مفید به نظر می رسد، در حال حاضر محبوب ترین مورد در میان بسیاری از افراد جامعه نیست. از یک طرف، ویتالیک بوترین اخیراً نسبت به این مفهوم ابراز تردید کرده و هشدار داده است که پل های کراس چین می توانند حملات ۵۱ درصدی را فعال کنند. از سوی دیگر، حملات سایبری مبتنی بر جعل به پلهای کراس چین که از آسیبپذیریهای کد قرارداد هوشمند آنها سوء استفاده میکنند، مانند مورد Wormhole و Qubit، منتقدان را برانگیخت تا به این فکر کنند که آیا پلهای کراس چین میتوانند چیزی غیر از یک مسئولیت امنیتی صرفاً فناوری باشند. مقررات. بنابراین، آیا زمان آن رسیده است که از ایده اینترنت زنجیرههای بلوکی که توسط پلها به هم متصل میشوند دست برداریم؟ لازم نیست.
وقتی قراردادها بیش از حد هوشمند می شوند
در حالی که جزئیات به پروژه خاص بستگی دارد، یک پل کراس چین که دو زنجیره را با پشتیبانی قرارداد هوشمند به هم متصل می کند، معمولاً مانند این عمل می کند. یک کاربر توکن های خود را (بیایید آنها را کت کوین بنامیم) در زنجیره ۱ به کیف پول پل یا قرارداد هوشمند آنجا می فرستد. این قرارداد هوشمند باید داده ها را به قرارداد هوشمند پل در زنجیره ۲ منتقل کند، اما از آنجایی که نمی تواند مستقیماً با آن ارتباط برقرار کند، یک نهاد شخص ثالث – خواه یک واسطه متمرکز یا یک واسطه غیرمتمرکز (تا حد معینی) – باید پیام را منتقل کنید سپس قرارداد Chain 2، توکنهای مصنوعی را به کیف پول ارائهشده توسط کاربر برمیگرداند. کاربر اکنون کت کوین های پیچیده خود را در زنجیره ۲ دارد. این بسیار شبیه تعویض فیات با تراشه در یک کازینو است.
برای بازگرداندن کت کوین های خود به زنجیره ۱، کاربر ابتدا باید توکن های مصنوعی را به قرارداد پل یا کیف پول در زنجیره ۲ ارسال کند. سپس، فرآیند مشابهی انجام می شود، زیرا واسطه، قرارداد پل را در زنجیره ۱ پینگ می کند تا آزاد شود. مقدار مناسبی از کت کوین ها به یک کیف پول هدف معین. در زنجیره ۲، بسته به طراحی دقیق پل و مدل تجاری، توکنهای مصنوعی که کاربر تحویل میدهد یا سوزانده میشوند یا در بازداشت نگه داشته میشوند
به خاطر داشته باشید که هر مرحله از فرآیند در واقع به یک توالی خطی از اقدامات کوچکتر تقسیم می شود، حتی انتقال اولیه در مراحل انجام می شود. شبکه ابتدا باید بررسی کند که آیا کاربر واقعاً کت کوین کافی دارد یا خیر، آنها را از کیف پول خود کم کند، سپس مقدار مناسب را به قرارداد هوشمند اضافه کند. این مراحل منطق کلی را تشکیل می دهند که ارزش در حال جابجایی بین زنجیره ها را کنترل می کند.
در مورد هر دو پل Wormhole و Qubit، مهاجمان توانستند از نقصهای منطق قرارداد هوشمند برای تغذیه دادههای جعلی پلها استفاده کنند. ایده این بود که توکنهای مصنوعی را در Chain 2 بدون واریز کردن چیزی بر روی پل در زنجیره ۱ دریافت کنیم. و حقیقتاً، هر دو هک به آنچه در اکثر حملات به سرویسهای DeFi رخ میدهد خلاصه میشود: بهرهبرداری یا دستکاری منطقی که یک فرآیند خاص را برای مالی تامین میکند. کسب کردن. یک پل زنجیره ای متقاطع دو شبکه لایه ۱ را به هم متصل می کند، اما همه چیز بین پروتکل های لایه ۲ نیز به روشی مشابه انجام می شود.
به عنوان مثال، وقتی یک توکن غیر بومی را در یک لند بازدهی قرار میدهید، این فرآیند شامل تعامل بین دو قرارداد هوشمند است – قراردادهایی که توکن و لند را نیرو میدهند. اگر هر یک از دنبالههای زیربنایی نقص منطقی داشته باشد که یک هکر میتواند از آن سوء استفاده کند، مجرم این کار را انجام میدهد و این دقیقاً همان چیزی است که GrimFinance حدود ۳۰ میلیون دلار در دسامبر از دست داد. بنابراین، اگر به دلیل چندین پیادهسازی ناقص آماده خداحافظی با پلهای زنجیرهای متقاطع هستیم، ممکن است قراردادهای هوشمند را نیز در سیلو کنیم و کریپتو را به عصر حجر خودش برگردانیم.
منحنی یادگیری شیب دار برای تسلط
در اینجا باید به یک نکته بزرگتر اشاره کرد: هکرها همیشه پول را دنبال می کنند، و هر چه افراد بیشتر از پل های زنجیره ای استفاده کنند، انگیزه آنها برای حمله به چنین پروتکل هایی بیشتر می شود. همین منطق برای هر چیزی که ارزش داشته باشد و به اینترنت متصل باشد صدق می کند. بانکها نیز هک میشوند، و با این حال، ما عجلهای برای بستن همه آنها نداریم، زیرا آنها بخش مهمی از اقتصاد بزرگتر هستند. در فضای غیرمتمرکز، پل های زنجیره ای نیز نقش مهمی دارند، بنابراین منطقی است که خشم خود را مهار کنیم.
بلاک چین هنوز یک فناوری نسبتاً جدید است و جامعه اطراف آن، به همان اندازه که گسترده و روشن است، تنها در حال کشف بهترین شیوه های امنیتی است. این حتی برای پل های کراس چین که برای اتصال پروتکل ها با قوانین اساسی مختلف کار می کنند، بیشتر صادق است. در حال حاضر، آنها یک راه حل نوپا هستند که دری را برای انتقال ارزش و داده در شبکه هایی که چیزی بزرگتر از مجموع اجزای آن را تشکیل می دهند، باز می کنند. یک منحنی یادگیری وجود دارد، و ارزش تسلط را دارد.
در حالی که استدلال بوترین، به نوبه خود، فراتر از اجرا است، هنوز هم خالی از اخطار نیست. بله، یک بازیگر مخرب که ۵۱ درصد از نرخ هش یک بلاک چین کوچک یا توکنهای سهام را کنترل میکند، میتواند سعی کند اتر (ETH) را که روی پل قفل شده است، بدزدد. حجم حمله به سختی فراتر از ارزش بازار بلاک چین خواهد بود، زیرا این حداکثر کاهش قیمت استمحدودیت موضوعی در مورد اینکه مهاجم چقدر می تواند به پل واریز کند. زنجیرههای کوچکتر ارزش بازار کوچکتری دارند، بنابراین آسیبهای ناشی از آن به اتریوم حداقل خواهد بود و بازگشت سرمایه برای مهاجم مشکوک خواهد بود.
در حالی که بیشتر پلهای زنجیرهای متقاطع امروزی بدون نقص نیستند، هنوز خیلی زود است که مفهوم اساسی آنها را نادیده بگیریم. علاوه بر توکنهای معمولی، چنین پلهایی میتوانند داراییهای دیگر، از توکنهای غیرقابل تعویض تا مدارک شناسایی دانش صفر را نیز جابهجا کنند، که آنها را برای کل اکوسیستم بلاک چین بسیار ارزشمند میکند. فناوری که با آوردن مخاطبان بیشتر به هر پروژه ارزش میافزاید، نباید صرفاً با مجموع صفر تلقی شود و وعده اتصال آن ارزش ریسک کردن را دارد.
صفحه اینستاگرام ما: rahaexchange